۱۳۹۲ خرداد ۱, چهارشنبه

سرابی به نام انتخابات آزاد.

آقای خامنه ای و شورای نگهبان منتصب او به همگان برای چندمین بار نشان دادند که انتخابات آزاد یعنی چه


 با حذف هاشمی رفسنجانی حکومت جهل و جور و فساد نشان داد که تاب تحمل هیچ گونه نظر مخالفی را ندارد و فضای سیاسی ایران را بسته تر از هر روز دیگر کرد . نمایش انتصابات با 8 نفر که همگی نوکران ولایت وقیه هستند و گوش به فرمان او شروع به کار کرد  . البته واضح است که نظر رهبر به نظر جلیلی نزدیک تر است چون او نوکر خانه زاد خامنه ای میباشد .
از این داستان تکراری که بگذریم چون نیک بنگریم ما مردمی فراموش کار هستیم .
آیا شرکت در این انتصابات توهین به شعور شرکت کننده نیست ؟ 
آیا ما مردم ملتی عاجز و درمانده هستیم که گوسفند وار به صف ایستاده و عملکرد پلید حکومت جهل و جور و فساد را تائید می کنیم؟
آیا ما در انتصاب نوکر خامنه ای به نام رئیس جمهور که می دانیم سرتا پا تبلیغ و دروغ گویی و سرشار از ترفند و ریاکاری است شرکت می کنیم ؟
آیا ما به خون تمام عزیزانمان که در انتصابات 88 به ناحق بر زمین ریخته شد پشت خواهیم کرد و مهر تائید دیگری بر عملکرد این حکومت ننگین خواهیم زد ؟
آیا ما به تمام زندانیان سیاسی که به خاطر آزادی و آزادی طلبی در زندانهای حکومت جهل و جور و فساد در بدترین شرایط به سر می برند پشت خواهیم کرد و آرمان های آنها را فراموش می کنیم ؟  






به امید آزادی ایران و ایرانی

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۳, دوشنبه

احمد علم‌الهدی٬ امام جمعه مشهد: تنها با تنفیذ علی خامنه‌ای است که آرای "۲۴ میلیونی یا ۲۴۰ میلیونی" یک رئیس جمهوری معنا می‌یابد و قبل از آن٬ این آراء "صفر" است.

علم الهدی گفته است : تعداد آرای یک رئیس جمهور چه 24 میلیون و چه 240 میلیون در وحله نخست صفر است و آنچه به این صفر ها وزن میبخشد تنفیذ مقام ولایت که با قرار گرفتن در کنار این صفرها به آن وزن و معنا میدهد.



زمانی که این آخوند با جسارت تمام از دیکتاتوری خود سخن می گوید و عملا اعتراف می کند که هر کسی را که خامنه ای بخواهد انتصاب میکند چه دلیلی دارد که ما به رای دادن و مشارکت در انتصابات فکر کرده و درباره آن بحث و گفتکو کنیم .
این اولین بار نیست که چنین سخنانی را میشنویم , در سال 1388 به عینه دیدیم که نظر کسی که به نظر رهبر نزدیک تر بود رئیس جمهور شد و رای مردم را به زباله دان ریختند و به شدت مردم معترض را سرکوب کردند , کشتند , زندانی کردنند و تجاوز کردند .
این ثبت نام ها و مبارزات انتخاباتی , این درگیری های لفظی و کشمکش ها که این بیاید یا آن بیاید همگی نمایش تکراری و مسقره ای بیشتر نیست که تنور انتصابات را گرم کنند تا مردم را ترقیب به مشارکت کنند و بتوانند تصاویری از مشارکت مردم به دنیا مخابره کرده و به نظام آلوده و فاسد خود مشروعیت ببخشند . 
آقای خامنه ای مردم ایران فراموش نکرده اند که در سال 88 شما و نوکرانتان چه جنتیاتی انجام دادید و چه ظلم هایی به مردم ایران  کردیید . جوانان این مرزو بوم را به خاک و خون کشیدید فقط به جرم این که رای های دزدیده شده خود را از حکومت جهل و جور وفساد شما طلب میکردند .
 امیدوارم مردم ما به خاطر خون پاک ندا و سهراب و ستار و ... که به ناحق بر زمین ریخته شد , به خاطر نسرسن ستوده و... که به ناحق در زندان هستند این اتنصابات را تحریم کرده وبه دیکتاور و حکومت دیکتاتوری نه بگویند .


به امید آزادی ایران و ایرانی

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

مهدی آخوند زاده: سهم ما در دریای خزر کمتر از روسیه نیست

محمد مهدی آخوندزاده، معاون وزارت امور خارجه ایران و نماینده این کشور در مذاکرات دریای خزر:سهم ایران در دریای خزر اگر بیش از فدراسیون روسیه نباشد، کمتر نیست.






این انسانهای بی فکر ووطن فروش که چوب حراج به سرمایه های ملی ایران زده اند شرم و حیا ندارند و با وقاحت تمام درباره منافع ملی ایران سخن میگویند. بر اثر بی کفایتی سید علی خامنه ای و نوکرانش در سه دهه حکومت ننگین شان , کشور های سود جو نام خلیج فارس را تغییر میدهند ادعای حاکمیت بر جزایر سه گانه را میکنند و سهم ایران را از دریای خزر به 11/3% کاهش میدهندو این آقایان بی فکر ووطن فروش خم به ابرو نمی آورند .
 آقای خامنه ای شما مسبب تمام این مصیبت ها و خیانت های بزرگ هستید که بر سر این مرزو بوم آمده. شما به خاطر حفظ حکومت ننگین خود و برای آنکه حمایت روسیه را داشته باشید تا از حکومت نامشروع و خونخوار شما حمایت کامل کند , دریای خزر را که سرمایه ملی ماست و سهم ایران از این دریا 50% میباشد را به 11/3% کاهش داده اید.
نوکران شما چون مهدی آخوندزاده و امثال اوبا وقاحت تمام درباره برابری سهم ایران و روسیه در دریای خزر صحبت میکنند در حالی که حق ملت ما از این دریا 50% است و نه ذره ای کمتر.این گونه که شما چوب حراج به سرمایه های ملی ایران زده اید بعید نیست چندی بعد منکر وجود تاریخی ایران شوید و تمام کشور را به باد فنا دهید .
امیدوارم تا قبل از آن زمان مردم ما به خود آیند و با قیام خود این حکومت خونخوار و وطن فروش به سزای اعمال ننگینش برسانند و آخوند های وطن فروش و نوکرانشان را به زباله دان تاریخ بفرستند. 

به امید آزادی ایران و ایرانی   

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۵, یکشنبه

مجتبی بیگدلی:کاندیداتوری ما بهانه است، آمده‌ایم تا دندان این حرامزادگان سیاسی را خرد کنیم.

مجتبی بیگدلی، دبیر کل جامعه اسلامی کار آفرینان و کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری: افتخار می‌کنم بچه قم بوده، رعیت انقلاب هستم و گوشم به فرمان رهبری ، اما افرادی هم هستند که ادعای حمایت از رهبری را دارند اما در مقابل فرمایشات ایشان ایستاده‌اند.کاندیداتوری ما بهانه است برای اینکه حرف‌های خود را بزنیم، ما آمده‌ایم تا دندان این حرامزادگان سیاسی را خرد کنیم و می‌کنیم.


 با مشخص شدن تدریجی نامزدهای ریاست جمهوری و آغاز دسته بندی های جناحی و سیاسی حول محور نامزدها، همزمان تنش و درگیری های لفظی بین مقامات شکل جدی تر و آشکارتری به خود می گیرد.هر چه به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری نزدیکتر می شویم بر حجم حملات طرفین به یکدیگر افزوده خواهد شد که در این فضا، بسیاری از مسائل پشت پرده مقامات و مفاسد مالی طرفین آشکار خواهد شد و تار و پودهای پوسیده رژیم بیشتر و بیشتر متلاشی خواهند گشت.
 حال , چه دلیل دارد که ما بخواهیم در انتصاب مزدور خامنهای به نام رئیس جمهور که می دانیم سرتاپا تبلیغ، دروغ گویی و سرشار از ترفند و ریاکاری است، شرکت کنیم؟ آیا ما امت خردباخته ای هستیم که بدون کمترین اندیشیدن و خردمندی، بله قربان گوی رژیمند؟ آیا ما ملتی عاجز و درمانده ای هستیم که گوسفند وار به صف می ایستیم و عملکرد پلید رژیم را تایید می نماییم ؟ آیا ملتی سبک مغز و بی خردهستیم که این چنین به عجز و بیچارگی افتاده ایم؟  بنابراین، ملتی را می توان خردمند و آزاده نامید که در برابر سخن نادرست و ناروا ایستادگی کند و آن را نپذیرد، و در هیچ محفل و انجمنی که در آن راستی و درستی نیست و آن را دروغگویی و نیرنگ فرا گرفته، شرکت ننماید.

 به امید آزادی ایران و ایرانی

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۲, پنجشنبه

آملی لاریجانی : ما اول مسلمانیم بعد ایرانی هستیم.

رئیس قوه قضائیه با انتقاد از مطرح شدن اینکه با کنار گذاشتن اسلام پیشرفت می کنیم گفت: این ادعا صحیح نیست زیرا ما اول مسلمان هستیم و بعد ایرانی و ایران با اسلامیت درخشان شده است.



آیا این گفته یک فاجعه و مصیبت برای فرد فرد ما ایرانیان نیست؟. آیا ما تا این اندازه بی تفاوت، و باشرمندگی باید گفت بی غیرت شده ایم که یک آخوند مفتخور و سربار جامعه، بر روی ایرانی و ایرانی بودمان این چنین خط بطلان بکشد، و ۷۰ میلیون مردم این سرزمین را فدای چند میلیون امت خردباخته، و یا مزدور و چاپلوس فرصت طلب نماید؟. آیا تا کی و تا کجا می توان این خفت، و بردگی را تحمل کرد؟
در جایی دیگر، مصباح یزدی فرامایه و بی فرهنگ ضد ایرانی، ایرانی بودن را بهایی گری دانسته است. نخست آن که هم میهنان بهایی افرادی شرافتمند و بزرگوارند و در نتیجه به میهن خود هم علاقه و دلبستگی دارند. ولی شما آخوندهای خائن که همه عمرتان بر سر سفره ملت خورده و هیکل بی خاصیت ولی پراز کینه و ظلم و نفرت بزرگ کرده اید، در فرهنگ و آیین ایران جایی ندارید، و به زودی با قیام مردم ایران، به زندگی ننگین شماها پایان داده می شود. آن روز چندان دور نیست.
آخوندها در این سه دهه نشان دادند که با فرهنگ و تاریخ و آیین و زبان وبه طور کلی ملیت ما سر ناسازگاری و کینه توزی دارند. 

 به امید آزادی ایران و ایرانی