۱۳۹۲ اردیبهشت ۷, شنبه

محمدرضا نقدی:تمام کسانی که در انتخابات 88 کشته شده اند را آمریکا کشته است.

محمدرضا نقدی:فجایعی که آمریکا انجام می‌دهد بسیار بزرگ است، در وقایع فتنه 88 خودشان آدم می‌فرستند و یک کسی را گیر می‌آورند و او را می‌کشند و بعد به جمهوری اسلامی ایران نسبت می‌دهند.



آقای نقدی شما وقیح ترین آدمی هستید که بنده در طول زندگی خود دیده ام . ندا و سهراب ودیگر عزیزان ما را آمریکا کشته؟
زندان کهریزک را آمریکا ساخته بود و در آن جوانان ایران را به بدترین شکل ممکن شکنجه میکرد و به آنان تجاوز مینمود؟
گر چه از جنایتکاری که نامش در کنار سعید مرتضوی و حسین طائب در لیست ۱۷ نفره تحریم، اتحادیه اروپا به دلیل ” نقض فاحش حقوق بشر ” یاد شده، انتظار دیگری نمی توان داشت. ولی بررسی این سخنان احمقانه ضروریست؛ ترس و سکوت مردم ایران، عامل اصلی است که باعث میشود این افراد نادان اینگونه سخن بگویند ودر ادامه آن به راحتی  دست به کشتار، شکنجه و رواج ظلم و ستم و فقر در ایران  بزنند. مردم ایران با ترس از شکنجه و اعدام، و یا عافیت طلبی همواره بر ظلم و کشتار بر هموطنانشان ساکت بوده اند. این سکوت و ترس دلیل اصلی پایداری این فساد حکومتی و قتل عام هر روزه بی گناهان در ایران است.زمانی که بر شکنجه و قتل زندانیان سیاسی جز تعدادی انگشت شمار به اعتراض تجمع نمی کنند!، نمی توان انتظار حکومتی بهتر از این برای اکثریت مردم ایران را داشت.

 به امید آزادی ایران و ایرانی

۱۳۹۲ اردیبهشت ۵, پنجشنبه

آملي لاريجاني : اعدام سياسي در ایران نداريم.

آملي لاريجاني با تاكيد بر اين‌كه در ايران مطلقاً اعدام سياسي نداريم و اعدام‌ها مربوط به كساني است كه به صورت مسلحانه اقدام به مقابله با نظام كرده‌اند و اين كار سياسي نيست گفت: علاوه بر اين مطابق قانون جمهوري اسلامي ايران، مجازات مطلقِ اقدام عليه امنيت ملي كشور اعدام نيست و اگر مدعي هستيد ما افرادي را صرفا به اين دليل اعدام كرده‌ايم، اسامي آنان را اعلام كنيد.


این آخوند نادان یا کور است و فراموشی گرفته یا خود را به کوری و فراموشی زده ویا فکر مردم ما خواب هستند و دارای کم حافظگی . شاید هم قصدشان از این گونه صحبت کردن اینست که به همه هشدار دهند که ما به راحتی هر کسی را که صلاح بدانیم میکشیم و هیچ کسی هم نمیتواند ما را بازخواست کند .
 دستور کشتار جمعی در سال 1367 چندین هزار نفر از زندانیان سیاسی از جوان های برومند میهنمان، کشتار زندانیان سیاسی در سراسر کشور به اتهام ” محارب با خدا“، ” اقدام علیه امنیت کشور”، ” توهین به مقدسات”، ” توهین و جسارت به مقام رهبری”، ” ارتداد و بازگشت از دین”، ” مفسد فی الارض” و یا کشتار در زیر شکنجه به بهانه سکته قلبی، خودکشی و دهها ترفند دیگر، نموداری از خودکامگی و سیاست های آدم کشی و ضد انسانی این رژیم است.
راه دیگری که رژیم برای تصفیه مخالفان سیاسی خود در پیش گرفته و همچنان بدان عمل می کند، کشتار جمعی زندانیان سیاسی به عنوان قاچاقچی، خرید و فروش و پخش و توضیع تریاک و هروئین، و مانند آنست. برکسی پوشیده نیست و بیشتر مردم می دانند با توجه به این که مرزها در اختیار و در زیر نفوذ و قدرت پاسداران و و ابستگان رژیم است، قاچاق سالانه صدها تن مواد مخدر به کشور نمی تواند کار افراد عادی و قاچاقچی معمولی باشد.

 به امید آزادی ایران و ایرانی 

۱۳۹۲ اردیبهشت ۴, چهارشنبه

مهدی طائب : اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم .

مسئولانِ نادان حکومت که جملگی سَر در آخور بیگانگان دارند و هیچ کدام بویی از شَرف، انسانیت و میهن دوستی نبرده اند.


اصولن وَطن دوستی در دایره واژگانِ ذهن هایِ پریشان و مخدوش شان، جایگاهی ندارد، همواره در پی آنند تا با شیوه ای نو، به جانِ داشته هایِ ایرانیان افتاده و این ملت پُر افتخار و این خاک زَر خیز و پُر صلابت را در دیدِ جهانیان پَست و بی مقدار جلوه دهند.
روزی خَلخالی را به جان تخت جمشید مان می اندازند، روزی پُتک و تَبر به دست گرفته و دَست به تخریب مجسمه چهره هایی ملی و آثار باستانی مان می زنند و روزی دیگر، با بیانِ علنیِ اینکه سوریه از خوزستان که پاره تَنِ خسته ایران زمین می باشد، مهم تَر و دفاع از آن حیاتی تَر است، خون به جگر تمامی ایرانیان میهن دوست و با شرف می کنند.
این دزدان بی اخلاق، دار و ندار ایرانیان را ربوده و آنقدر بَر سر مردمان مان کوفتند که جامعه تُهی از انسانیت شد و از هر گونه پیشرفت و ترقی وا ماند؛


به امید آزادی ایران و ایرانی

۱۳۹۲ اردیبهشت ۳, سه‌شنبه

مصباح یزدی : مراقب باشیم کسانی که اولویتشان ایرانی بودن است سر کار نیایند.

آیا آخوندها  را که عمری را به مفتخوری و سربارجامعه بودن گذرانده اند را به دلیل تولد و زایش در ایران، باید ایرانی دانست؟ اینان، نمک خور و نمک دان شکنی هستند که سوای خیانت و دشمنی با سرزمین ما هدف و برنامه دیگری ندارند.


در حالی که برداشت ما از ایرانی مسلمان بودن آنست که ما نخست ایرانی هستیم و به همه ویژگی های آن ازتاریخ گذشته و فرهنگ پویای آن عشق می ورزیم و همچنان که خود را مدیون و بدهکار پدر و مادر خود می دانیم، به هستی و وجود و افتخارات میهنمان نیز عشق می ورزیم و آن را سر منشاء و مبنای دوستی و برای بهتر بودن آن در تلاش و کوششیم. بنا براین، مسلمان بودن ما در درجه دوم و مرحله بعد قرار می گیرد. در چنین شرایطی، برای سربلندی و پایداری میهن، باید همه چیز حتی مسلمان بودن را پشت سر گذاشت.
در سرزمین ما نیز با وجود دگرگونی در باورهای دینی، و یا ملیت های گوناگون با زبان و فرهنگ متفاوت، همگی به نام ایرانی شناخته می شوند و یک شناسنامه ایرانی وجه مشترک همه باورها از شیعه، سنی، ارمنی، بهایی، یهودی، و زردشتی، و همچنین ملیت هایی مانند آذری، عرب زبان، کرد، بلوچ، لر، و پاره ای دیگر است. از این روی، تکیه ما بر مسلمان ایرانی، یا یهودی، و بهایی ایرانی نیست. بلکه همگان را با یک فرهنگ و یک شناسنامه ایرانی بودن می شناسیم و به همه آنان نیز افتخار می کنیم.
در کشورهای پیشرفته و نسبتاً آزاد جهان، با آن که مردم آن مملکت پیرو باورهای گوناگونی باشند، ولی هرگز باور قلبی خودشان را نشان نمی دهند. ولی میهن دوستی و دلبستگی به سرزمینشان به خوبی و در همه حال آشکار و روشن است. به عنوان نمونه، یک انگلیسی و یا فرانسوی دارای هرباوردینی هم که باشد، همیشه خود را انگلیسی و فرانسوی می داند، به تاریخ و گذشته و افتخارات خود می بالد و برای دفاع از آنها هرلحظه آماده است. بنابراین، یک انگلیسی و یا فرانسوی خود را به عنوان یک پروتستان، و یا کاتولیک و یا یهودی انگلیسی و فرانسوی معرفی نمی کند. بلکه در پاسخ هر پرسشی می گوید: “من یک انگلیسی و یا یک فرانسوی ام”.

 به امید آزادی ایران و ایرانی

۱۳۹۲ اردیبهشت ۲, دوشنبه

علت اصلی شکست ما در این سه دهه بزدلی، بی تفاوتی، و تک روی امان است.

آنچه برما گذشت و بر ما می گذرد و آنچه ما مصیبت می کشیم و به ناتوانی، درماندگی، بردگی، و خواری افتاده ایم، پیامد و نتیجه بی تفاوتی و تکروی ما است . سکوت و بی اعتنایی نسبت به مسائل دیگران، برای خودمان نیز دردسر، و مسأله آفرین شده است.

شکست اصلی ما در این سه دهه که رژیم پوشالی و بی ارزش اسلامی را به قدرت رسانده و بر گرده و پشت ما سوار کرده است، تنها به دلیل همکاری نکردن، و تنها گذاشتن یکدیگر است. ما نتوانستیم و یا نخواستیم در هنگام سختی ها و اعتراض های دیگران، سهمی داشته باشیم. به گفته دیگر، ما آنها را تنها گذاشتیم و بی تفاوتی و بی اعتنایی خود را نسبت به درماندگی آنان نشان دادیم.
تا زمانی که ما بی خیال و بی اعتناء از سرنوشت یکدیگر از کنار مسائل و مشکلات هم بگذریم، سختی و دردهای دیگران را ببینیم و بشنویم و واکنشی از خود نشان ندهیم، کار ما به جایی نخواهد رسید و بردگی ما به آخوندهای فرومایه و بی فرهنگ همچنان ادامه خواهد یافت. شرافت، انسانیت، و وظیفه مردمی و میهنی به ما حکم می کند که اگر اعتراض، قیام، اعتصاب، و خیزشی در یک نقطه کشور دیده شود، ما نیز در هرکجای ایران و در هر شرایطی زندگی می کنیم، باید بپاخیزیم و از آن نهضت و ایستادگی دفاع کنیم. در این مورد بهتر است خیزش مردم هند برای اعتراض به تجاوز چند نفر به یک دختر دانشجو، و کشتن او را باید نمونه و سرمشق خود قرار دهیم. مردم شجاع سوریه بعد از گذشت چندین ماه و کشته شدن چند ده هزار نفر از پای ننشسته اند و تا سرنگونی دیکتاتور خونخوار ادامه خواهند داد.
در یک جامعه پیشرفته و شکوفا، در هر مسئله سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی که منفعت عموم را به دنبال داشته باشد، بیشترین مردم از هرگروه، هرسن، و در هر شرایط باهم اتحاد، همآهنگی و همدلی دارند. چنانچه نیازی به اعتراض و برخاستن باشد، همگان شرکت می کنند. رژیم ها و حکمرانان چنین جوامعی، به دلیل نارضایتی عمومی و روبرو شدن با جمعیت زیاد، به خود جرأت و اجازه نمی دهند کسی را دستگیر کنند، به محاکمه کشند، و یا اعدام نمایند. تظاهرات در شهرهای اروپا، و ایستادن در برابر قوانین و خواسته های دور از منطق و ضد مردمی، بیشتر بدون آن که چندان زد و خورد، و یا دستگیری و شکنجه ای در کار باشد، به نفع مردم تمام می شود.


 به امید آزادی ایران و ایرانی

۱۳۹۲ فروردین ۳۱, شنبه

رئیس جمهور منتخب ما در زندان است . آزادش کنید.

افتضاحات و کلاهبرداری هایی به نام انتخابات از همان 22بهمن1357  و  12 فروردین1358 آغاز شد.انتخاباتی که مردم را به بازی گرفتند، هربار با هر نیرنگ و کلک هزاران نفر انسان ها ناآگاه و خام همراه با مزدوران جیره خوار خود به پای صندوق های دروغین انتخابات بردند و بی شرمانه نمایش مسخره و چندش آور به اصطلاح انتخابات را به راه انداختند.



اگر ما ملتی آزاده و با فرهنگیم و اگر به تاریخ و تمدن ایران دلبستگی و علاقه داریم، نباید در هیچ به اصطلاح انتخاباتی شرکت کنیم. اگر هم به ناچار حضور یافتیم، باید برگه انتخابی را با مطالب انتقادی و یا سپید رد کنیم. البته در هرحال، آنچه را که برای حکومت مهم است رفتن مردم به خیابان ها و در حوالی صندوق ها رأی گیری است تا بتوانند فیلمبرداری کنند و ظاهراً به جهانیان و مردم ایران نشان دهند تا چه اندازه مردم در انتخابات شرکت داشته اند.
از این که بگذریم، چنانچه قرار باشد ما به نمایندگانی از جانب خود برای ریاست جمهوری رأی دهیم، نمایندگان ما باید از میان زندانیان قهرمان سیاسی مانند امیر انتظام، حشمت الله طبرزدی، نسرین ستوده، ارژنگ داودی،…. و مانند آن باشد و نه لاشخوران و مزدوران ولایتی.


 به امید آزادی ایران و ایرانی

۱۳۹۲ فروردین ۳۰, جمعه

چرا کشورهای دموکراتیک جهان با ایران دوستی ندارند .

چرا کشورهای دموکراتیک جهان با ایران دوستی ندارند و ایران بغیر از دولت خونخوار سوریه . حزب الله لبنان وونزوئلا دوستان دیگری ندارد.

دشمنی وکینه توزی شماری از کشورها، زاییده و به وجود آمده تبلیغات زهرآگین و تحریکات رژیم ضد انسانی ولایت فقیه است. هنگامی که خمینی به قدرت رسید، از آن جا که هیچگونه برنامه سازنده ای نداشت، در همان آغاز با اشغال سفارت آمریکا، بدگویی و انتقاد از آمریکا و اسرائیل، آنها را با ایران دشمن و یا به سرنوشت ایران، بی تفاوت و بی اعتناء کرد. این کار موجب گردید که بسیاری از مردم ناآگاه ایران که از وابستگی رژیم گذشته به آمریکا دلخوش نبودند، به دور او جمع شوند و رژیم او ثابت و پابرجا بماند.
از سوی دیگر، خمینی می خواست حکومت اسلامی را گسترش داده و آن را جهانی کند. هدف او نخست گرفتن و تصرف عراق، سپس دست یافتن به ثروت بادآورده و عظیم عربستان، و برای رسیدن به فلسطین، روبرویی با اسرائیل، و ریختن مردم آن به دریا بود. بر اساس این افکار مالیخولیایی، به دشنام دادن علیه صدام پرداخت و او را جنایتکار و مزدور غرب دانست. صدام هم که یک عرب ضد ایرانی بود، هنگامی که این تحریکات را می دید و بیم آن داشت اکثریت شیعه عراق تحریک شده به وسیله خمینی بپاخیزند و او را سرنگون کنند، به کمک دولت های غرب که دل خوشی با خمینی نداشتند، به ایران یورش آورد.
با بالارفتن از دیوار و غارت اموال سفارت بریتانیا، اعدام زهرا کاظمی گزارشگر تبعه کانادا، بمب گذاری در آرژانتین، لبنان، هند، تایلند، گرجستان، آذربایجان، بدگویی و دشنام به زمامداران عربستان و کشورهای عربی، دستگیری و بازداشت اتباع خارجی در ایران، بدگویی از محمد مرسی، تبلیغات شیعه گری در جهان، رفتار خشونت بار و زجر و آزار دیگر باوران، نامیدن خامنه ای به عنوان ولی امر مسلمانان جهان، اعدام های کسترده فعالان سیاسی . پافشاری بیهوده برای داشتن انرژی هسته ای و ...دشمنی و کینه توزی جهانی به سوی ما و مملکتمان جلب شده است. 

 به امید آزادی ایران و ایرانی


۱۳۹۲ فروردین ۲۹, پنجشنبه

سید علی خامنه ای : به نظر من مسئله ی اول در انتخابات، مسئله انتخاب این شخص یا آن شخص نیست؛ مسئله ی اول، مسئله ی حضور شما مردم است.حضور شماست که نظام را تحکیم میکند.

سید علی خامنه ای، رهبر خودکامه حکومت خونخوار اسلامی، در یکی از سخنرانی های خود، در رابطه با انتخابات چنین گفته است: “به نظر من مسئله ی اول در انتخابات، مسئله انتخاب این شخص یا آن شخص نیست؛ مسئله ی اول، مسئله ی حضور شما مردم است.
حضور شماست که نظام را تحکیم میکند، پایه های نظام را مستحکم میکند، آبروی ملت ایران را زیاد میکند، استقامت کشور را در مقابل دشمنی ها زیاد میکند و دشمن را از طمع ورزیدن به کشور و از فکر ضربه زدن و توسعه و فساد و فتنه منصرف میکند. این یک مسئله ی بسیار مهم است.”
بنا بر گفته سید علی خامنه ای، هر آنکس که خواستار استحکام پایه های این نظام ضد انسانی و پا بر جایی این رژیم ضد مردمی و خونخوار می باشد، در هر انتخابات حکومت اسلامی شرکت خواهد کرد و رأی خواهد داد و با حضورش به دیکتاتوری ولایت فقیه، مشروعیت خواهد بخشید.
بنابراین هر فردی که در انتخابات ریاست جمهوری آینده شرکت کند و رأی دهد و حتی کسانی که تنور انتخابات را با بیانیه های شان داغ می کنند؛ بدون شک دشمن ملت ایران و خائن به آرمان های آزادی خواهانه ایرانیان و یکایک کسانی است که در طی این سه دهه ننگین، جان خود را در راه آزادی ایران زمین از دست داده اند و یا هم اکنون در گوشه زندان ها و تحت بد ترین شکنجه ها به سر می برند.
زمانی که رأی دادن در انتخابات نمایشی کشوری به معنای احترام گذاشتن و اعتبار قائل شدن برای حاکمیت ضد انسانی آن سرزمین باشد و هر رأیی که به صندوق ریخته می شود و هر فردی که در صف رأی گیری می ایستد، به معنای مشروعیت بیشتر داشتن و مورد قبول بودن آن نظام دیکتاتوری در میان شهروندان آن جامعه باشد، وظیفه ملی هر شهروند آن است که در روز انتصابات دولتی، خود را در خانه خود حبس کرده و قدم در خیابان ها نگذارد تا مشتی محکم بر دهان دیکتاتور و دوستدارانش کوبیده باشد و با خالی کردن خیابان ها، نظام جنابتکار را زیر سوال برده و در نزد جهانیان بی آبرو سازد.

 به امید آزادی ایران و ایرانی


۱۳۹۲ فروردین ۲۸, چهارشنبه

انتخبات آزاد ؟

ما رای نخواهیم داد .



زمانی که کشوری به طور کامل در چنگال یک نَفر و یا یک گروه خاص اسیر شده و دیکتاتوری بر آن مملکت حاکم است، هیچگاه، هیچگونه  انتخابات آزاد و عادلانه ای در آن رُخ نخواهد داد؛ حتی چنانچه خیال کنیم که بَر فرض محال یک انتخابات عادلانه و آزاد برگزار می گردد، به دلیل اینکه نمایندگان مردم بدون کمترین استثنایی، جملگی بردگان دیکتاتور خواهند بود (در صورت برده نبودن، برکنار خواهند گشت و اجازه ابراز وجود نخواهند داشت) باز هم اصل انتخابات زیر سوال رفته و با ایراد و اشکال مواجه شده است.
 تا زمانی که کشور ایران را شخص ولی فقیه با قدرت های نا محدودش اداره می کند و تمامی گردانندگان مملکت، از کاسه لیسان و درباریان و چاپلوسان وی می باشند، امکان ندارد که هیچگاه، انتخاباتی که حتی شرایطی نزدیک به یک انتخابات آزاد و عادلانه داشته باشد، در آن مرز و بوم شکل بگیرد.
بنابراین هرگونه شرکت نمودن در هرگونه انتخابات دولتی و کمک به نظام برای  داغ کردن تنور انتخاباتش ، عین خیانت به آرمان های آزادی خواهانه یکایک کسانی است که زندگی شان را وقف آزادی، دموکراسی و سکولاریسم در ایران نموده اند و همچنین همراهی با رژیم برای برگزاری یک نمایش انتخابات دیگر، دقیقن مشروعیت بخشیدن به نظام اسلامی و پذیرفتن آن به عنوان بهترین حکومت ممکن برای جامعه ایرانی است.

 به امید آزادی ایران و ایرانی