ملت کتک خورده ایران پس از سه دهه ستم دیدن، باز هم در انتظار کرامت آخوند است؛ سه دهه است که کشوری توسط ملایان فرومایه به سرقت رفته است و آخوند بر جان و مال و ناموس مردم حکومت می کند. بیش از سی سال می گذرد که آخوند سرمایه و هستی ملتی را چپاول کرده و تمام دار و ندار مردمی را غارت می کند. بیش از سه دهه است که ملتی غرق در گرفتاری و بیچارگی و فقر و نداری اند و میلیون ها نفر ایرانی محتاج تکه نانی هستند و آخوند، هر روز بر اندوخته هایش اضافه شده و با دزدی سرمایه یک ملت، برای خود گنجی باورنکردنی دست و پا کرده است.
پیامد دیگر حکومت آخوند، به فراموشی سپردن زبان آیین تاریخ و فرهنگ چند هزار ساله ایران و به دریوزگی و بی آبرویی کشاندن یک ملت است. آخوندی که در گذشته دست گدایی و تملق و چاپلوسی به سوی هر خانواده ایرانی دراز می کرد تا لقمه نانی بدست آورده و به زندگی ننگین خود ادامه دهد، اکنون بر کول و دوش مردم سوار شده، عنان اختیار آنان را به دست دارد، و آنان را چون نوکر و کلفت هایی بی اختیار، به این سوی و آن سوی می کشاند.
حال، پس از سه دهه زیر بار ستم و بی دادگری آخوند قرار گرفتن، عده ای به اصطلاح روزنامه نگار و یا سیاستمدار نیز به روش های گوناگونی در تلاشند که رد پای آخوند گم نشود و همچنان بر کتف و شانه ملت سوار بماند.
این بردگی برخی از ایرانیان، به آخوندها برای جنایت، خیانت و غارت بیشتر میدان داده و موجبات بدبختی بیشتر هم وطنان را فراهم می سازد. مردم ایران باید از زنده نگاه داشتن و در بطن جامعه قرار دادن آخوند دست برداشته و ایشان را طرد کرده و دستان خون آلودشان را از زندگی های خود قطع کنند. اگر بخواهیم لُب کلام را در طی یک جمله بگوییم، باید که آن جمله را اینگونه نوشت و بیان کرد: “تا آخوند کفن نشود / این وطن، وطن نشود”
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر