۱۳۹۱ دی ۷, پنجشنبه

گویی خاکِ قبرستان بر سَر جماعتی پاشیده اند که روزی در شوخ طبعی و بذله گویی شهره جهانیان بودند

همه چیز گران تر از ماه های پیش شده است؛ تَوانِ خریدِ خانواده ها بسیار پایین آمده و اقشارِ متوسط و فقیر جامعه به صرفه جویی و کَم خوری و ساده زیستی از سَرِ ناچاری روی آورده اند. بسیاری از مواد غذایی ضروری از سَبَدِ خریدِ خانواده ها حذف گشته و زندگی ها به هیچ وجه همانند سابق نیست.
پِدران شرمنده رویِ هَمسران و فرزندان شان و مادَران نیز نگران و پریشانند؛ آن هایی که کار می کنند و سرپرستی خانواده ای را بَر عهده دارند دائمن تَرسِ از دَست دادنِ کار، بیکار گَشتن و درمانده شُدن را در دِل و جان داشته و امنیت اجتماعی و آرامش فکری و روحی، از جامعه مصیبت زدمان رَخت بَر بَسته و به دور دست ها کوچ کرده اند.





قیمت مرغ و گوشت و میوه جات و سایرِ مواد خوراکی سَر به فلک کشیده و بسیاری از خانواده های ایرانی دیگر توانِ خرید این اجناس را ندارند؛ تَمام هَم و غَم مردم شریف و درمانده ایران زمین، سیر کَردن شکم های شان و تَنها نگرانی شان وضعیت سخت اقتصادی است که در آن قرار دارند.
دیگر کسی به فکر زندانیان سیاسی و جانباختگانِ راهِ آزادی نیست، دیگر در سراسرِ این سرزمین نفرین شده، مَردی پیدا نمی شود که به پایِ دَرد و دل هایِ جانسوز مادر داغدارذ ستار بهشتی بنشیند و مَرهمِ دَردش شود؛ مَردم همه درگیر مشکلات زندگی های خصوصی خودشان است و وَقتی ندارند که به آزادی خواهی و عدالت جویی بیاندیشند.
حکومت ستم پیشه اسلامی به قَدری مَردمان را درگیر مشکلات مادی و مصیبت های معیشتی کرده که دیگر جامعه ایرانی از حقوق انسانی و ابتدایی خود نیز غافل شده و به تنها چیزی که می اندیشد به دَست آوردن تکه ای نان و جرعه ای آب، برای چند روزی بیشتر نَفَس کشیدن در آن هوایِ نکبت بار و زنده ماندن است.
بدونِ هیچ تردیدی مَردمانی که اینگونه غَرق در گرفتاری های زندگی و مُشکلات نَفَس گیرِ اقتصادی اَند و با هزاران هزار مُصیبت کَمر شکن دَست و پَنجه نَرم می کنند، هَر روز هزاران فرسنگ از راهِ آزادی خواهی و عدالت جویی فاصله گرفته و اصولِ حیاتی آزادی، استبداد ستیزی و زندگی در شرایطی درخور انسان و سازگار با حقوق جهانی بَشَر را به دستِ فراموشی می سپارند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر