۱۳۹۱ دی ۲۸, پنجشنبه

باید مردم ما یاد بگیرند که شک نموده، و پرسش کنند

ریشه ی بسیاری از اتفاقات و رخدادهایی که به زیان مردم و کشور می انجامد، جهل ونادانی است.
 
 
 

عمق جهل مردم را آخوند با خرافه گرایی، و تحمیق اذهان عمومی و جوانان و نوجوانان و حتّی کودکان، همواره گسترش می دهد. روایات دینی و احادیثی که از کودکی در ذهن فرزندان ایران سر زمین، ریشه می دواند، موجبات تعصب خشک و ترس از لحظه ای شک کردن به دین را فراهم می آورد و این مجموعه نتیجه ای جز نیاندیشیدن مردم، گسترده شدن جهل و خرافات در بستر جامعه، و قدرت گرفتن ظالم را ندارد.
تا زمانی که مردم یاد نگیرند که شک نموده، و پرسش کنند و ذره ای بیاندیشند، میزان ظلم و جور، وستم به مردم بیشتر شده و آن ها بدون اینکه لب به اعتراض بگشایند، این سختی ها را به عنوان امتحان های الهی پذیرفته و در دل امید دارند که با تحمّل این شرایط سخت، در آخرت در بهشت و در آسایش و رفاه خواهند بود. این فاجعه ی تلخ، به طور کامل در ایران و در فضای مسموم جامعه، مشهود و ملموس است.
می توان با بازگویی حقایق تاریخی و سخن گفتن از تاریخ و تمدن و فرهنگ غنی ایران، پیش از اسلام و اینکه مسلمانان چه بلاهایی سر این مرز و بوم آورده اند، ذهن نسل نو پا و جوانان را باز کرده و به آن ها اجازه ی تفکر و اندیشه داد.
فراموش نشود که نباید و نمی توان عقایدی را به هیچ کس تحمیل نمود، بلکه تنها باید سخن مستدل گفت، و انتخاب را بر عهده ی شنونده گذاشت.
نکته ی دیگر اینکه در راه روشنگری، همواره خطرات و بی احترامی های فراوانی شخص نویسنده و یا سخنگو را تهدید می کند، مسلمانان، و دیگر متعصبان دینی، تاب شنیدن حقایق را ندارند و دست به خشونت و پرخاشگری می زنند، بر ماست که در این راه صبر پیشه کنیم و در راه آزادی ایران، از خود بگذریم.
موجب نهایت خوشنودی است که میی بینیم اکنون، گروه زیادی از جوانان ایران، به حقایق پی برده و مسلک اجداد خویش را می جویند و خواستار برگشت به اصل و هویت واقعی خویشند.


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر