۱۳۹۱ دی ۱۶, شنبه

کشتار جمعی زندانیان سیاسی به عنوان قاچاقچی در ایران

رژیم اسلامی برای بقا و پایداری خود از هیچ جنایتی رویگردان نیست. آن چه برای رژیم اهمیت دارد، نبودن هرگونه مخالف سیاسی و نفس کشی است که به روش دیگر می اندیشد و یا به راه دیگری می پردازد.

 
خمینی در همان سال نخست حکومت خود بارها به شکستن قلمها، و خفه کردن صداها دستور داد و همواره نگران و پشیمان بود که چرا همه مخالفان راه و روش خود را در ماههای اول حکمرانی اش نابود نکرده است.
 دستور کشتار جمعی سال 1367 چندین هزار نفر از زندانیان سیاسی از جوان های برومند میهنمان، کشتار زندانیان سیاسی در سراسر کشور به اتهام ” محارب با خدا “، ” اقدام علیه امنیت کشور”، ” توهین به مقدسات”، ” توهین و جسارت به مقام رهبری”، ” ارتداد و بازگشت از دین”، ” مفسد فی الارض” و یا کشتار در زیر شکنجه به بهانه سکته قلبی، خودکشی و دهها ترفند دیگر، نموداری از خودکامگی و سیاست های آدم کشی و ضد انسانی این رژیم است.
راه دیگری که رژیم برای تصفیه مخالفان سیاسی خود در پیش گرفته و همچنان بدان عمل می کند، کشتار جمعی زندانیان سیاسی به عنوان قاچاقچی،  خرید و فروش پخش و توضیع تریاک و هروئین ، و مانند آنست. برکسی پوشیده نیست و بیشتر مردم می دانند با توجه به این که مرزها در اختیار و در زیر نفوذ و قدرت پاسداران و و ابستگان رژیم است، قاچاق سالانه صدها تن مواد مخدر به کشور نمی تواند کار افراد عادی و قاچاقچی معمولی باشد. به گفته دیگر گذراندن کامیون هایی پر از تریاک و مواد دیگر از مرز افغانستان به درون ایران، و اعتیاد و از پای در آوردن چند میلیون نسل جوان کشور، تنها به خواسته و کمک پاسداران مرز بان و گروههای همکار با آنان امکان پذیراست.
در کشوری که دست آبتابه دزدان را قطع میکنند  ولی هرکدام از افراد رژیم، وابستگان، و هم پالکی های آنان میلیون ها دلار پول از جیب ملت و بیت المال را دزدیده در حساب بانکهای خارجی ذخیره کرده اند، در مورد قاچاقچیان نیز نمی تواند برخورد بهتری بشود. چنانکه کسانی را برای داشتن و یا خریدن چند مثقال تریاک به دار می زنند، ولی در گوشه و کنار خانه هر آخوند، حاجی بازاری، امام جمعه، سربازان امام زمان، شماری پاسدار، بسیجی، تریاک و مواد دیگر فراوان و در دسترس همگان است.
در ایران در سال گذشته ۶۰۰ نفر سر به نیست شدند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر